عابدزاده:انصاریان و نیکبخت باید به هواداران رقیب احترام بگذارند تا حساسیت ها از بین برود
مردم بهترین قاضی هستند
زمان ما اینقدر حساسیت روی انتقال به تیم رقیب نبود
حواشی موجود در بین دو تیم استقلال و پرسپولیس به خاطر مانور خبری زیاد و وجود روزنامه های ورزشی فراوان است
آنها که بیماری من را به مسائل حاشیه ای نسبت می دهند همه را به کیش خود می پندارند
هرگز به عنصر شانس اعتقاد ندارم
گتدم ز گندم بروید جو زجو...
دهداری کلیه اش را هم به نیازمندان داد
دهداری نمونه یک انسان به تمام معنا بود
دهداری و پروین را بیش از همه درزندگی ورزشی ام دوست دارم و عکسهایشان را به صورت تابلو در خانه دارم
من به ورزش اعتیاد دارم
الان حدود 70 درصد سلامتی ام را بدست آورده ام
همین الان من می توانم برایتان چندن و چند نفر از همین نوع خبرنگاران را مثال بزنم که روزی با اتوبوس این طرف و آن طرف می رفتند اما حالا بیایید ببینید از بعضی روشها چه زندگیهایی برای خودشان به هم زده اند و چه ماشین و خانه هایی دارند
شکر خدا من به هر چه که خواسته ام رسیده ام
هدف من کسب افتخار نبود و من تمام تلاشم شادکردن دل مردم بوده است
مدرک A مربیگری AFC را دارم
آرزویی جز سلامتی مردم ندارم
با وجود آنکه بسیاری از ما حافظه تاریخی نداریم و خیلی زود زحماتی که گذشتگان برایمان کشیده اند را به بوته فراموشی می سپاریم اما شاید حس نوستالژی که هر کدام از ما نسبت به احمدرضای داستانهای هزار و یکشب فوتبالمان از پکن گرفته تا جوهور باروی مالزی و ملبورن کریکت گراند استرالیا و ژرلاند لیون و ...داریم او را تا حدودی در اذهان تک تک ماایرانیان جاودانه کرده است...تو گویی منتظر کوچکترین لغزشی از دروازه بانان حال حاضر فوتبال کشورمان هستیم تا آهی کشیده سرشک حسرت بخوریم و با خود زیر لب نجوا کنیم...نه...دیگر هیچ کس عقاب آسیا نمی شود....
در محبوبیت او همین بس که وقتی به علت عارضه مغزی در بیمارستان کسری بستری شد و پزشکان در محافل خصوصی تر گفتند که شانس زنده ماندن بیمار در چنین شرایطی یک در میلیون است دعای هزاران هزار ایرانی دوستدارش او را دوباره به ما داد...
وقتی به سراغش می رویم و می بینیم که باوجود خداحافظی اسمی از دنیای ورزش چنان ورزش می کند که گوئیا همین هفته دیگر باید در جام جهانی شرکت کند و رفتار حرفه ای او رابا سیاق بسیاری از ورزشکاران امروز مقایسه می کنیم خود می گوییم بی جهت نیست که هیچ کس عابدزاده نمی شود...
(توضیح اینکه این مصاحبه پیش از وفات مادر احمدرضا عابدزاده از ایشان گرفته شده است)
آقای عابدزاده الان همه می خواهند بدانند احمدرضا عابدزاده چه کار می کند؟
بنده الان مشغول زندگی عادی خودم هستم .جدای از کارهای بیزنسی که دارم معمولا بعداز ظهرها در باشگاه پارس از 3 ساعت تا 5 ساعت به ورزش( بدنسازی ) مشغول هستم.
سوالی که هنوز برای خیلی ها بی جواب مانده است در مورد همکاری شما با تیم امید است. بالاخره مشخص نشد این همکاری چرا مستمر نبود؟
این سوالی است که جوابش را من نباید بدهم.بنده از ابتدا خود را مانند یک سرباز می دانستم که باید به تیم ملی کشورم چه در زمان بازی کردن و چه حالا در نقش مربی خدمت کنم .من از همان آغاز همکاری با تیم امید برنامه خود را برای همکاری با سیموئز دادم اما به دلایلی که گفتنش شاید ارزشی هم نداشته باشد در نهایت بنده را حتی برای همراهی با تیم امید به مسابقات آسیایی قطر نبردند .
خب دلیل این نوع رفتار با شما چه بود؟بحثی که هست این است که لااقل می توانستند برای تهییج روحیه تیمی که از بازیکنان جوان تشکیل شده بود شما را با تیم همراه کنند.
عرض کردم این سوالی است که من نباید جواب بدهم.گرچه که معتقدم مردم دیر یا زود همه چیز را خواهند دانست و شاید روزی خودم هم دلایل این مسائل را بازگو کنم.
خب کمی از این مسائل فاصله بگیریم و یک فلاش بک بزنیم به روزیکه در داربی 61 هواداران دو تیم شما را تشویق کردند.فکر می کنید دلیل این محبوبیت شما از کجا نشات می گیرد؟
باور کنید برای خود من الان هر دو تیم و هوادارانشان به یک اندازه عزیز هستند.این هم از لطف هواداران دو تیم است که به نظر من بهترین قاضی هستند و بهتر از هر کسی فردی را که برای تیم ملی و باشگاهشان زحمت کشیده و انواع مصدومیتها را هم به جان خریده می شناسند .من چه در زمانی که در استقلال بازی می کردم و چه آن روزهایی که برای پرسپولیس دروازه بانی می کردم همواره برای هواداران تیم حریف هم احترام قائل بودم و هدفم تنها این بود که با انجام وظیفه خودم دل هواداران را شاد کنم.
با توجه به توضیحاتی که دادید فکر می کنید بازیکنانی مانند نیکبخت و انصاریان که در این فص به تی های رقیب رفته اند باید چه راهکاری را در پیش رو داشته باشند که همانند شما برای هواداران دو تیم محبوب بمانند؟
خب ببینید شاید شاید بایستی با توجه به جایگاهی که این دو بازیکن طی شش هفت سال بازی در تیم هایشان در جمع هواداران سرخابی کسب کرده اند به طرفداران حق داد که از رفتن این دو بازیکن به تیم رقیب ناراحت باشند.اما من معتقدم چنانچه هر دوی این بازیکنان سعی کنند اصل احترام به هواداران دو تیم را به یک اندازه چه در زمان حضور در زمین بازی و چه در مصاحبه ها حفظ کنند دیر یا زود هواداران شرایط جدید را قبول خواهند کرد. البته ببینید نباید این حقیقت را از نظر دور داشت که زمانیکه ما بازی می کردیم آنقدر که الان حساسیت وجود دارد با توجه به عدم تعدد روزنامه های ورزشی حساسیت کاذب و جود نداشت و جدای از من به عنوان مثال شاهرخ بیانی دو بار باشگاه خود را تعویش کرد و تازه بعد از حضور ناگهانی در پرسپولیس و گلزنی به تیم سابقش استقلال مجددا در فصل بعد به استقلال بازگشت بدون اینکه حساسیتهای آنچنانی ایجاد شود.
خب فکر می کنید دلیل این همه حساسیت در این روزها بر سر انتقالهای اینچنینی از کجا نشات می گیرد؟
همنطور که اشاره کردم مساله اصلی از وجود و تعدد روزنامه های ورزشی سرچشمه می گیرد.به واقع به خاطر حضور و ظهور روزنامه های فراوان ورزشی و مانور خبری که روی این دو تیم می شود حواشی موجود در این دو تیم بیشتر از گذشته شده است و مردم توجه بیشتری به کوچکترین مسائل هر دو باشگاه می کنند و همین عامل باعث می شود حساسیت ها خیلی بیشتر از دهه های پیش بر سر انتقال بازیکنان به تیم های رقیب بوجود بیاید.
یک سوال عجب!
بفرمایید...
احمد رضا عابدزاده به طلسم یا شانس معتقد است؟
(تعجب می کند و با سکوت منتظر می ماند)
این سوال را از آن چهت پرسیدیم که تقریبا همه می دانند که شما در سیزده داربی حضور داشتید درحایکه در هیچ کدام از آنها بازنده نبودید.فکر می کنید دلیل این مهم به چه مساله ای بر می گردد؟شانس؟طلسم؟یا حقیقتی دیگر...؟!
خب ببینید خود شما هم بهتر از هر کسی می دانید که دلیل این موفقیتها جدای از لطف خداوند از کجا نشات می گیرد.بنده چه در زمانی که بازی می کردم و چه حتی حالا شاید خیلی از کارهای عادی که خیلی از بازیکنان انجام می دهند را برای خود ممنوع کرده ام.شاید بسیاری از بازکنان باشند که تا دیروقت بیدار باشند اما بنده از همان اول سعی می کردم بیشترین تمرکز خود را روی ورزشم بگذارم..بنده برنامه ای که داشتم این طور بود که در روز سه بار تمرین می کردم .یک بار صبح که به عنوان تمرینات صبحگاهی به مدت یک ساعت تمرین می کردم و بعد از آن هم از ساعت 10 تا 12 داشتم و بعد از ظهر هم به همراه تیم سر تمرین حاضر می شدم .برنامه ای که هنوز که هنوز است کمابیش حفظ کرده ام و همین الان هم تقریبا روزی 7 ساعت در طی روز تمرین دارم. شاید مهمترین دلیل موفقیت من(با شکسته نفسی می گوید البته اگر موفقیتی بوده باشد) این بوده که همه توان خود را به جای معطوف کردن به مسائل حاشیه ای به تیم معطوف می کردم و با تمام وجود در خدمت تیم بودم.
اگرهیه تیم جام جهانی 98 بیندازی می بینیم که از آن تیم دایی سرمربی سایپاست , عزیزی در ابومسلم مشغول است, پیروانی در تیم ملی و تا همین چند وقت پیش خاکپور و استیلی هم در فولاد و پرسپولیس مربیگری می کردند و جدای از آن قلعه نویی را می بینیم که با وجود آنکه شاید یک دهم شما هم افتخارات ورزشی ندارد حالا سرمربی تیم ملی است.سوالی که مطرح می شود این است که فکر نمی کنید عابدزاده با آن سابقه درخشانی که از وی سراغ داریم به حق خود نرسیده است و حالا باید در پستی مهمتر از پست موقت و بی سرانجام مربیگری دروازه بانان تیم امید مشغول باشد؟
ببینید . من اینطور فکر نمی کنم. من معتقدم مهمترین مساله مملکت انسان است و هر شخصی در هر پستی که هست باید به این فکر کند که بایستی به مملکت خود خدمت کند.من هم چه در همان زمانی که بازی می کردم و چه موقعی که به عنوان مربی دروازه بانان تیم امید مشغول بودم هدفم خدمت به مملکتم بود و حالا هم با اینکه پستی ندارم عقیده ام تغییری نکرده است .امروز هم برای موفقیت کشورم در هر موردی دعا می کنم و به عنوان یک ایرانی در شغلی هم که دارم باری پیشرفت کشورم تلاش می کنم. برای من مهم این است که نام ایران مطرح باشد حالا چه من پستی داشته باشم چه نداشته باشم.
دوباره می خواهیم برگردیم به سالهای دور...این لقب عقاب آسیا از کجا آمد؟
این هم از لطف مردم نسبت به من سرچشمه می گیرد.مطمئنا بنده خودم که نمی توانم برای خود لقبی بگذارم...تقریبا بعد از مسابقت آسیایی 90 پکن بودکه مردم به جهت لطفی که داشتند این عنوان را برای من انتخاب کردند.
الان لیگ به روزهای هیجانی خود رسیده است.خصوصا که بعد از آنکه سایپا با اختلاف 8 امتیازی در صدر بود چند تساوی را کسب کرد و از آن طرف استقلال به چند برد متوالی رسید.فکر می کنید امسال قهرمان به کدام تیم می رسد؟
خب آنهایی که من را می شناسند می دانند که زیاد اهل پیش بینی نیستم.به قول معروف فوتبال یک توپ است و دروازه و ممکن است هر اتفاقی بیفتد.اما خب می توان گفت شانس اصلی را همین دو تیم سایپا و استقلال دارند.
این روزها دایی در سایپا چه به عنوان مربی و چه بازیکن دوباره در اوج است و به قول معروف آقایی می کند...اما بسیاری معتقدند دایی چه حالا به عنوان بازیکن- مربی و چه پیش از این به عنوان بازکن همواره شانس داشته است و بسار بیشتر از آنچه لایقش بوده به واسطه شانس بدان دست پیدا کرده است.نظر شما چیست؟
ببینید من هرگز به عنصر شانس اعتقاد ندارم.هر کسی به واسطه تلاشی که می کند نتیجه می گیرد.این نمی شود که ما هر کسی را که موفق می شود به شانس وی مرتبط بدانیم.گتدم ز گندم بروید جو زجو...
بدون شکسته نفسی می خواهیم از زبان شما بشنویم که برترین دروازه بان تاریخ فوتبال ایران کیست؟
(با خنده)باز هم این را باید از مردم بپرسید..
خب شما هم یکی از همین مردم هستید.نظر شما چیست؟
به نظر من نمی توان به این سادگی این سوال را جواب داد.باید به نتایج و افتخارات هر بازیکن مراجعه کرد و پاسخ گرفت.از نظر من آقایان حجازی,قلیچ , اصلی,سلطانی,غلامپور و ... همه دروازه بانان خوبی بودند.
ذر بین صحبتهایتان اشاره کردید که در روز حدود 7 ساعت ورزش می کنید که شاید به جرات باید گفت بازیکنان شاغل در لیگ هم اینقدر تمرین نمی کنند.واقعا برای همه سوال است که شما با چه انگیزه ای اینقدر تلاش می کنید؟
ببینید این برای من دقیقا یکجور اعتیاد شده است.من عاشق ورزش کردن هستم و مانند یک تفریح به آن نگاه می کنم و اگر یک روز تمرین نداشته باشم حالم بد می شود و نمی توانم بخوابم.این حالت را از 12 سالگی داشته ام و از همان زمان اینگونه عشق ورزش داشته ام.
در مورد بیماری شما و مشکلی که برایتان بوجود آمد شایعات فراوانی هنوز که هنوز است به گوش می رسد.یک بار برای همیشه بگویید این شایعات چقدر درست است؟
شاید خیلی ها شنیده باشند که مثلا عابدزاده مست بوده یا معتاد شده بوده و یا در فلان مهمانی حاضر شده بوده که دچار سکته و مسائل بعد از آن شده است.من باید بگویم کسانی که این شایعات را درست می کنند همه را به کیش خود می پندارند و با توجه به سابقه خودشان و کارهایی که خودشان کرده اند خیال می کنند دیگران هم همانند آنها هستند.خدا می داند که من از همان اول فقط دنبال ورزش بوده ام.علت بیماری من را می توانید از دکتر عباسیون یا دکتر رازی و چه از پزشکان بیمارستان کسری که در آن بستری بودم بپرسید.من از پزشکان که علت این بیماریم راپرسیدم گفتند اتفاقی که برای من افتاده است ممکن است در هر یک میلیون نفر برای شخصی رخ دهد.گویا یکی از رگهای مغز من دچار لختگی خون شده که علت آن ناشی از فشار عصبی فراوان و همچنین فشاری که در زمان بازی کردنم روی اعصابم وارد می آمده بوده است.به گفته پزشکان در این موردی که برای من اتفاق افتاده است مرگ حتمی است اما به جهت دعای خیر مردم و همچنین توان جسمانیم که بواسطه ورزش مداوم بدست آورده بودم خداوند لطف کرد و مجددا به من امکان زندگی داد.مثل همیشه خدا را شاکر هستم و از مردم هم بابت دعا ها و لطف همیشگیشان ممنونم.
الان فکر می کنید چند درصد به شرایط بهبود رسیده اید؟
حدود 70 درصد.
همیشه و در همه مصاحبه هایتان شما از مرحوم دهداری به عنوان تاثیرگذارترین مربیتان نام برده اید.دلیل این همه تعلق خاطرتان به ایشان چیست؟
من در تمام زندگی ورزشی ام با مربیان بسیاری روبرو شده ام و از هر کدام درسهای فراوانی گرفته ام.از دهداری گرفته تا آقایان پروین , ابراهیمی و ...اما دهداری و بعد از آن پروین برای من بیشترین ارزش را داشته اند.دهداری جدای از آنکه در زندگی ورزشی ام خیلی به من کمک کرد و در زمانیکه بازیکن جوانی بیشتر نبودم به من اطمینان کرد و من را به عنوان دروازه بان اصلی تیم ملی انتخاب کرد از لحاظ اخلاقی و جوانمردی روی من خیلی تاثیر گذاشت.شما ببینید...بی جهت که کسی را معلم اخلاق نمی گویند؟ شاید خیلی ها ندانند که ایشان به عنوان مثال یکی از کلیه های خود را به یک بیمار نیازمند بدون هیچ چشمداشتی هدیه کرد..خب این یعنی چه؟دادن کلیه که دیگر شعار نیست؟شاید خیلی ها در شعار دادن خیلی اخلاق گرا باشند و مدعی اخلاق گرایی اما به عمل که می رسد پا پس می کشند اما دهداری در تمام دورانش با وجود ناملایمتهایی که با وی شد و متاسفانه بی حرمتی هایی که در آن زمان به ناحق درحقش روا شد نمونه یک انسان به تمام معنا بود.
جایاز دهداریکدامی از مربیان تاثیر فراوانی در زندگیتان داشته است؟
این را که به شما می گویم شاید خیلی ها ندانند.من برای خودم دو عکس را تابلو کرده ام و برای خودم دارم. یکی آقای دهداری و یکی هم آقای پروین.شاید بعضی از روزنامه ها بگویند که من به جهت کنارگذاشته شدنم از پرسپولیس از مثلا آقای پروین ناراحتم.اما باید بگویم اینها همه حرف روزنامه هاست و من واقعا و از صمیم قلب جدای از مرحوم دهداری به آقای پروین علاقه دارم.
یک نقل قول از شما شنیده ایم که اگر من به بعضی از روزنامه نگاران باج می دادم می گذاشتند با همان پای مصدومم تا 40 سالگی در تیم ملی باشم.این نقل قول را ایید می کنید؟
بله!همین الان من می توانم برایتان چندن و چند نفر از همین نوع خبرنگاران را مثال بزنم که روزی با اتوبوس این طرف و آن طرف می رفتند اما حالا بیایید ببینید از همین روشها چه زندگیهایی برای خودشان به هم زده اند و چه ماشین و خانه هایی دارند.البته من روی سخنم با همه خبرنگاران نیست اما متاسفانه هستند خبرنگارانی که اگر من به آنها باج می دادم تا 40 سالگی راحت می توانستم بازی کنم و آب هم از آب تکان نخورد.ناگفته نماند که فقط در ایران اینجوری نیست و این نوع خبرنگاران در همه جای دنیا هم هستند. خب شاید باید گفت این هم حق آنهاست چون بالاخره به همین جهت هم زحمت کشیده اند!!
فکرمی کنید امیر پسرتان یا محمد پسر آقای پروین می توانند روزی جا پای شما بگذارند؟
خب این به خود این جوانها بر می گردد که تا چه حد تلاش می کنند.ما هم هرچه داریم برای تعای اینها تلاش می کنیم اما این دیگر به خودشان بر می گردد که تا چه حد بتوانند موفق باشند و حتی باعث افتخار ما هم باشند.
احمد رضا عابدزاده چه آرزویی داشته که به آن نرسیده و چه آرزویی دارد که می خواهد به آن برسد؟
شکر خدا من به هر چه که خواسته ام رسیده ام و تقریبا هر افتخاری که یک بازیکن در ایران و آسیا می توانسته است به آن رسیده ام.چه در سطح باشگاهی و چه در سطح ملی...اما باور کنید هدف من کسب افتخار نبود و من تمام تلاشم شادکردن دل مردم بوده است و الان هم آرزویی جز سلامتی مردم ندارم.
آیا دوست دارید که روزی مربی تیم ملی بشوید؟
فقط به گفتن من نیست.من تلاش خودم را می کنم دیگر بقیه اش به انتخاب دگران مرتبط است.من الان مدرک A مربیگری AFC را هم دارم.
ماجرای آن گلی که استاد اسدی در جوهور باروی مالزی در اوایل باز با ژاپن به دروازه خودی زد چه بود؟
(می خندد)خب شاید در آن شرایط استرس زا ,در آن هوای بارانی و شرجی,زمین خیس و ...این اتفاق عادی بود.استاد اسدی در همان اولین حمله ژاپن توپی را که روی دروازه ما آمد را با یک شیرجه عالی تبدیل به گل کرد و معلوم نشد به چه دلیل گل به آن زیبایی را داور مردود اعلام کرد(می خندد)البته گویا آفساید اعلام شده بود.بعد از آن صحنه استاد اسدی به من گفت می خواستم آمادگی ات را تست کنم!!
در بازی استرالیا فکر می کردید که ایران به جام جهانی برود؟
باید بگویم همه اش لطف خدا و دعای مردم بود.وقتی همه مردم یک دل با هم دعا می کردند خدا هم به ما لطف کرد و نهایتا به جام جهانی رفتیم.
حرفی اگر مانده بفرمایید.
همانطور که گفتم آرزوی من سلامتی مردم و موفقیت ایران عزیز است....
سلام عزیزم.
ببخشید اگه دیر به دیر بهت سر میزنم.آخه بدجوری گرفتار درس هستم..
آفرین وبلاگت عالی شده ....
سلام فرزاد
تقاضا می کنم واقعا منو شرمنده کردین
در ضمن من یه حقیقتی را هم بگم من تو دنیای فوتبال فقط از عابدزاده خوشم می یاد و از همون کوچیکی عکس هاشو جمع می کردم اما الا ن که بزرگ تر شدم توجهی به این مسائل ندارم
بالاخره دورا ن کودکی بوده هزار تا شیطونی .
اما الان که این مطلب را خوندم منو یاد یه خاطره با پدرم انداختید خیلی خوشحال شدم .
تا آخرش این مطلب را می خونم و در ضمن همیشه از بازدیدکننده های وبلاگت هستم
شاد باشی همیشه
سلام
لینکت کردم
پرسپولیسی هستم
خوشحال شدم
سلام عزیزم
خوبی؟ این سهیل رو ول کن فرخ رو بچسب .
شوخی کردم بابا . موفق باشی دختر خاله.او ببخشید پسر دایی..
سلام دوست جنوبی من
من هم به وبلاگت سر زدم. جالب بود از این مصاحبه هم خیلی خوشم اومد.
موفق باشی
سلام
وبلاگ زیبا ومفیدی دارید از این بابت بهتون تبریک می گم امیدوارم موفق وپیروز باشید
من هم یک وبلاگ تقریبا خوبی رو در ست کرده ام خوشحال خواهم شد که به وبلاگ بنده نیز سری بزنید و نظرتون رو در بارش به من بگید اگر هم خواستید تبادل لینک داشته باشیم اعلام فرمایید تا این کار صورت گیرد منتظر حضور شما در وبلاگم هستم
موفق وموید باشید